این دست را بگو که دست بدارد از این لرزش مدام .

                                                       این قلب را بگو که نلرزد  این بغض را بگو که نشکند

***

این دل بی تاب را بگو که فاطمه هست نمرده است

ای جلوه خداوند سبحان !  ای یادگار رسول خدا ! زیستن بی تو چه سخت است و ماندن بی تو چه

 دشواراین مرگ مرگ تو نیست . مرگ عالم است .حیات بی تو حیات نیست .

انا لله وانا الیه راجعون

فاطمه جان عزیز خدا ! دردانه پیامبر رحمت !

چه بزرگ است فتنه های جهان وچه عظیم است ابتلا های خدای منان !

در آن ابتدای میعاد مستمر موسای اسلام که سامری بر منبر هدایت نبوی و ولایت علوی

تکیه می زد تنها تجلی انوار ربوبی درختان خانه تو بود .

ای راز آفرینش زن !     ای زهرای من!        ای بهانه بودن و ای تمام هستی علی!

این تازه ابتدای مصیبت ماست .این من که سر تو را بر دامن گرفته ام

 پس از تو جز بر بالش غم نخواهم گذاشت .و جز نخل های کوفه همراز نخواهم داشت. 

غم به جراحت می ماند یکباره می آید اما رفتنش التیام یافتنش و خوب شدنش با خداست !

... و در این میانه نمک روی زخم! واستخوان لای زخم و زخم بر زخم حکایتش دیگر است

حکایتی که نه می شود گفت و نه می توان نهفت...

حکابت آتشی که می سوزاند خاکستر میکند اما دود ندارد یا نباید داشته باشد.

چه شبی است امشب خدایا... 

این بنده تو هیچگاه اینقدر بی تاب نبوده و این دل و دست و پا هیچگاه اینقدر نلرزیده است

این اشک اینقدر مدام نباریده است .چه کند علی با این همه تنهائی ...

ای کسی که پنهان کاری را فقط در دردها ومصیبت هایت بلد بودی شوی تو کسی نیست

که این رازهای سر به مهر تو را نداند و برایشان در نخلستان های تاریک شب "تنها " نگریسته باشد

پرنده جانم زندانی این آشیان تن شده است

ای کاش جان نیز همراه این ناله های جگر سوز در می آمد ...

-----------------------------------------------------------------

گریه نکن علی جان ...

من گریه ام برای توست تو چرا گریه می کنی ؟

تو مظلوم ترین مظلوم عالمی گریه بر تو رواتر بود .

من هر چه کردم برای دفاع از حقوق مغصوب امامم بود

من می دانستم که رفتی ام پدر مرا مطمئن کرده بود واین مرا به تلاطم وا می داشت

و جگر مرا آتش میزد که بی من بر تو چه خواهد گذشت ...

علی جان !  گریه نکن

گریه نکن که عالم باید برای اینهمه مظلومیت تو گریه کند . 

علی جان ! ولی جدا شدن از تو همین قدر هم سخت است به همین شکل هم مشکل.

به خدا می سپارمت ای ...

مولای من ! من در سالهای حیاتم همیشه با تو وفادار بوده ام از من دروغ خدعه و خیانت

هرگز ندیده ای لحظه ای پا را از حریم مهر و وفا و عفاف بیرون نگذاشته ام .بر خلاف فرمان

وخواست و میل تو حرفی نزده ام 

اعتقادم همیشه این بوده است که جهاد زن در رفتار نیکو با همسر 

 و خوب شوهر داری کردن است

تو را و حسنین وزینبم وام کلثومم وفرزندانم را به خدا میسپارم

سلام مرا تا قیامت به فرزندانم برسان...

                                                                                                          کلیک کنید

علی جان ...                                فاطمه جان ...

علی جان ...               فاطمه جان...